نشسته بودیم کنار خاکریز تا دستور عملیات بدهند. عملیات آزادسازى خرمشهر بود؛ بیت المقدس، یادمان آمد شب چهارشنبه است. حال و هواى دعاى توسل به سرمان زد. رفتیم داخل یک چاله و شروع کردیم به ذکر توسل! نغمه «یا وجیهاً عندالله» با صداى توپ و خمپاره دشمن قاتى شده بود. خمپاره از روى سرمان رد مىشد و نزدیکمان به زمین مىخورد. دراز مىکشیدیم و دوباره بلند مىشدیم تا دعا را تمام کنیم. با هر بار صداى توپ و خمپاره پایین و بالا مىرفتیم، اما صدایمان قطع نمىشد؛ حسن فخار، احمد بابایى، اسماعیل رضایى و محمد رضا نیکوگفتار مطلق در همان توسل، براتشان را گرفتند و آسمانى شدند.